ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می
ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای کوه درد این دم آخر سخن بگو امشب به جای چاه، غمت را به من بگو گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم من می
ای کوه درد این دم آخر سخن بگو
امشب به جای چاه، غمت را به من بگو

گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم
من می روم ز حجره برون، با حسن بگو

با آنکه فکر بی تو شدن قاتل من است
حتی شده دوباره ز بی تو شدن، بگو

بنگر رسانده ای به کجا کار دل، که من
گویم به التماس، ز غسل و کفن بگو

گر چه سخن ز پر زدنت می کشد مرا
راضی به هر چه گویی ام، از پر زدن بگو

لب باز کن دوباره تو و باز هم به من
|"زینب چنین به سینه و بر سر مزن" بگو

آن را که گفتی از من و عباس تا شنید-
-رنگش پرید و لرزه فتادش به تن بگو

گفتی تو از حسین و اباالفضل زد به سر
گر میشود بریده سرش از بدن، بگو

حاج حیدر توکلی

تعداد بازديد : 67
سه شنبه 08 مرداد 1392 ساعت: 1:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف