ای وجودی كه در كمال شهود
هستیات نور عالم غیب است
نام پاك تو بی وضو بردن
نزد هر باغ معرفت عیب است
با علی نه بهار پیوستی
در خواهش به روی خود بستی
به خدا خانه گلین تو را
اشتیاق حبیب پر كردهست
عطر ناب لِیذهبَ عنكم
بوی أمن یجیب پر كردهست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هاله إنّما یرید الله
لطف سرشارت ای عصاره وحی
خستگان را ز مهر تسكین داد
تا سه شب قوت كودكانش را
به یتیم و اسیر و مسكین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سوره نور و هل أتی خواندند
چه كسی میبرد گمان كه خدا
به كنیز تو رتبهای كم داد
فضه شد میهمان مائدهای
كه خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی، به روشنی، به امید
صلح سبز حسن كه جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب تو چون آموخت
سخنش ریشه ستم را سوخت
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت