دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود

دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود

دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود

دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود

دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود
دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خود

 

دیشب علی در چاه غربت زار میزد
از داغ زهرا بر در و دیوار میزد

دور از نگاه زخمی ام المصائب
پهلوی خودرا بر نوک مسمار میزد

***************

دلم گرفته هوای مدینه را دارم
برای مادر مظلومه گریه ها دارم

دوباره آمده ام! یک نگاه کن مادر..
به غیر هیئت و روضه مگر کجا دارم؟

***********

ای بنده ی ناپاک و گنه کار خدا
هنگام گرفتاری و در وقت بلا

میخواهی اگر رها شوی.. آهسته
یک بار به زیر لب بگو: یازهرا*

***************

بی بی بسمت توست همه خواهش دلم
یعنی تویی بهانه ی آرامش دلم

فاطمیه..سینه زنی..روضه..پناه ماست
هیئت مکان و مرکز پالایش دلم

شاعر : محمد بنواری


تعداد بازديد : 165
سه شنبه 20 فروردین 1392 ساعت: 13:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف