|
ساکت که زمان زمان این زمزمه است
این گفته ی خاتم سخن خاتمه است
ای باد خزان مشت نزن طوفانی
پشت در گلخانه ی من فاطمه است
آغوش شبانهی خاک آخرین گفتگوی حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س)
بىتو دلم مسافر صحرا نمىشود
اين رود خسته راهى دريا نمىشود
اى آبى صداقت ديروز آسمان
بالى براى اوج، مهّيا نمىشود
هر چند نور چهرهى خود را نشان دهى
چشمان اين قبيله دگر وا نمىشود
بايد تو را شبانه به آغوش خاك داد
اين اوج غربت است كه فردا نمىشود
حتّى تمام آينههاى زمانه هم
بر درد اين غروب تسلّا نمىشود
بايد مسافر شب و محراب اشك بود
ماندن دگر بدون تو اينجا نمىشود
با عشق مىتوان پر خود را گشود و رفت
در وضع نامساعد حالا نمىشود
كوه دلم به داغ تو مىلرزد آشنا،
در حيرتم كه زلزله بر پا نمىشود
بد طينتند مردم دنيا به اين دليل
اى عشق سبز قبر تو پيدا نمىشود
چشمم به ياد زخم تو بارانى غم است
وقتى درى بدون لگد وا نمىشود
در گوش چاه درد دلت را بگو على!
ديگر كسى براى تو زهرا نمىشود
تعداد بازديد : 141
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 6:52
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)