loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 537 پنجشنبه 08 فروردین 1392 نظرات (0)

 

چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم

کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم

تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی

شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم

مردم از گریه ی تو خسته ، تو از گریه ی من

اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم

من که صد ها گره ی کور به دستم وا شد

گِرِهم روی گره خورده ندانم ، چه کنم

حاضرم جان بدهم چهره ی خود باز کنی

گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم

تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد

من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم

گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم

با در سوخته ی خانه ندانم ، چه کنم

استخوان های تو بیرون زده لاغر شده ای

چِقَدَرَ پیر شدی یار جوانم ، چه کنم

ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو

بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم

به یقین حرف دلم بود که ((انسانی)) گفت:

((من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم))
سعیدخرازی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 69
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1022
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,934
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 89
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,335
  • بازدید ماه : 22,662
  • بازدید سال : 397,462
  • بازدید کلی : 22,644,423