عید آمد و بهار دل ما نیامده
باد صبا ز کوی مسیحا نیامده
فصل بهار،بی گل و سنبل نمی شود
یعنی چرا مسافر زهرا نیامده ؟!
این جمعه هم برای فرج گریه می کنم
چون حجت الهی دنیا نیامده
در بین گریه گویمش ای دلربای من
آیا هنوز نوبت فردا نیامده ؟!
گویم به او که بر دل ما هم سری بزن
با این که بر من این تقاضا نیامده
در دفترم نوشته ام آقا بیا بیا
امَا هنوز نشانی از امضا نیامده
شاید که من لیاقت دیدن نداشتم
یک بار هم به خواب من آقا نیامده
(محسن) بریز اشک جدایی در این زمان
چون آن غریب خسته ی صحرا نیامده