«امام زمان و محرم»
بوی محرم آمده اینجا حرم اینجا حرم زنید****روزی اشک گریه کنان را رقم زنید
این چشمها که به درب حسینیه مانده است****یک مرتبه به خانه خود قدم زنید
مرهم ترین دوای دل زخم خورده است****هر پلک کوچکی که شما روی هم زنید
یک شب بدون گریه بمیرم اگر مرا****از کاروان روضه نشینان قلم زنید
من نذر علقمه شده ام تا دل مرا****با شال روضههاگره ای بر علم زنید
عمری به انتظار شما می کشید نفس****یک سر به آرزوی دل مادرم زنید
«ابا عبدالله»
هر روز پای هر محنت گریه می کنم****بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم
با نوحه های هر شب تو گریه می کنم****با روضه های دل شکنت گریه می کنم
یعقوب های چشم من از دست رفته اند****از بس برای پیرهنت گریه می کنم
در بین قبرهم کفن کربلا به تن****از داغ جسم بی کفنت گریه می کنم
گاهی شبیه روز دهم سرخ می شوم****بر لحظه به نی شدنت گریه می کنم
ای سوخته ترین بدن زیر آفتاب****بر زخم تاول بدنت گریه می کنم