تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
از زهر کینه امشب رنگ از رخم پریده در این دیار غربت جانم به لب رسیده
شد موسم جدایی – جواد من کجایی
همچون گزیده ماری ، دائم به خود بپیچم سر تا به پا شدم آب ، دیگر نمانده هیچم
شد موسم جدایی – جواد من کجایی
دشمن به دل بسی خون ساعتی به ساعتم کرد شکر خدا که این زهر ، از عضه راحتم کرد
شد موسم جدایی – جواد من کجایی
از دست میزبانم زهر ستم چشیدم با یک جهان غم و درد عبا به سر کشیدم
شد موسم جدایی – جواد من کجایی
می گفت از سوز دل کجایی ای جوادم آتش گرفته قلبم ، بابا برس به دادم
شد موسم جدایی – جواد من کجایی
تعداد بازديد : 685
یکشنبه 17 دی 1391 ساعت: 9:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب