تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
نه به سینه نفسی مانده نه به تن جانی خسته شد پایم از این فاصله طولانی بی هدف می روم و از تو کمک می خو
نه به سینه نفسی مانده نه به تن جانی
خسته شد پایم از این فاصله طولانی
بی هدف می روم و از تو کمک می خواهم
تا نجاتم دهی از اینهمه سرگردانی
موج ها ساحل دیدار تو را می پویند
شده دریای نگاهم ز غمت طوفانی
از پس سینه دلم را به سویت پر دادم
برسد کاش به تو نامه ی این زندانی
باز با دعوت تو سینه زنان جمع شدند
صاحب خانه ولی نیت در این مهمانی
تعداد بازديد : 193
جمعه 15 دی 1391 ساعت: 9:54
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب