از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ

از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ

از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ

از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ

از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ
از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از راه می رسند بهاران و عیدها مانده ولی به راه تو چشم امیدها زخم فراق در دلمان کهنه می شود آقا در آ

از راه می رسند بهاران و عیدها
مانده ولی به راه تو چشم امیدها

زخم فراق در دلمان کهنه می شود
آقا در آستانه سال جدیدها

مانند آفتاب لب بام تا به کی
دل خوش کنیم بی تو به وعده وعیدها

دلتنگی مرا به تماشا گذاشتند
هر جمعه برگ زردی از این سر رسیدها

مانند ماست در تب و تاب فراق تو
هر شب جنون سر به گریبان بیدها

هر روزمان بدون تو شام عزا گذشت
ای صبح بازگشت تو آغاز عیدها

می آیی از نواحی سرسبز آسمان
با بیرقی به سرخی خون شهیدها


تعداد بازديد : 137
جمعه 15 دی 1391 ساعت: 9:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف