مدینه کینه اش ... شتریست ..که در خانه ی هرکسی ... نه ، فقط در خانه ی شما هیزم می آورد تا با آن نان سفره ی شام های سقیفه را ....
باور نداشت ... خانه ات از ازل می سوخت تا خانه هاشان قندیل نبندد ... روی یخ های مدینه ... نقشه ی هیزم را..... نقش بر آب شد ...
هیزم نقشه ی آنها ... مدینه نقشه ی ... خدا ... می خواست شیطان را نشانمان بدهد ..لا اقل ما از بهشتش بیرون نرویم ...
باخودم میگویم : ....چقدر بهشت باید بسوزد تا وسط جهنم از سرما نسوزم ...