loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 203 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (0)

تا حسین بشنید بانگ اکبرش

با شتاب آمد به بالین سرش

جسم اکبر را چو دید قلبش شکست

در کنار پیکرش از پا نشست

راس ماهش را گرفت بر دامن او

این چنین با اکبرش کرد گفتگو

کای نگاهت آب روی آتشم

از لب خشکت خجالت می کشم

من نگویم صحبتی آغاز کن

لا اقل چشمان خود را باز کن

من نگویم بر رخم کن خنده ای

دست و پا زن تا بفهمم زنده ای

زخم روی زخم تو بنشسته است

از چه بابا فرق تو بشکسته است

بسکه قطعه قطعه گردیده تنت

بر پدر سخت است تماشا کردنت

خیز و بین ای سرو ناز باغ من

دشمنت خنده کند بر داغ من

جان بابا بی کس و یارم مکن

بیش از این دیگر گرفتارم مکن

پیش دشمن تن به خاریم مده

عمه ات بر یاری من آمده

جان من برخیز ای مانوس من

در میان دشمن است ناموس من

((خیز و بابا آبرویم را بخر

عمه را از بین نامحرم ببر))*

 

بیت آخر از استاد علی انسانی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1091
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,351
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,752
  • بازدید ماه : 24,079
  • بازدید سال : 398,879
  • بازدید کلی : 22,645,840