اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه

اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه

اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه

اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه

اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه
اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب هفتم محرم دل شکسته ی من را شکسته تر کردی مرا که با زدن دست و پا خبر کردی برای آنکه

اشعار شب هفتم محرم

 

دل شکسته ی من را شکسته تر کردی

مرا که با زدن دست و پا خبر کردی

 

برای آنکه مبادا به خیمه ها برسد

مقابل سر پیکان، گلو سپر کردی

 

همینکه گردنت افتاد مادرت افتاد

و دست های مرا نیز باز تر کردی

 

ببین چگونه تو را میبرم به زیر عبا

ببین چگونه سرم را به زیر پر کردی

 

عبای مصطفوی باز هم به دردم خورد

برای آنکه مرا باز بی پسر کردی

 

نمانده بعد علی اکبر از دلم چیزی

تو هم که قتل همین جان مُحتضر کردی

 

بگو چگونه حرم با خبر شد از خبرت؟

مرا که با زدن دست و پا خبر کردی


تعداد بازديد : 171
چهارشنبه 01 آذر 1391 ساعت: 9:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف