حضرت قاسم بن الحسن(ع)
نشست گرد و غبار و صدای او برخاست
عمو بیا که اجل در کنار من اینجاست
بیا که قبل شهادت تو را ببینم سیر
بیا که پیش تو مردن برای من زیباست
بیا ببین دم آخر که از شکاف لبم
چقدر چشمه ی احلی من العسل اینجاست
بخار می شود از فرط تشنگی زرهم
از عشق تو ز وجودم حرارتی برپاست
کنار من بنشین و مرا تماشا کن
سرِ شکسته ی من روی دامن باباست
ببین به روزم عمو جان عدو چه آورده
که نوجوان حریم تو هم قد سقاست