loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 293 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

اشعار شب پنجم محرم –  حسن لطفی

 

این هم از جنس آسمانی هاست

حیدری از عشیره ی زهراست

 

یاکریم است و با کریمان است

رود نه برکه نه خودش دریاست

 

خون خیبر گشا به رگ هایش

او که هست؟ از نژاد شیر خداست

 

با حوانان هاشمی بوده

آخرین درس خوانده ی سقاست

 

می نویسد عمو و  بر لب او

وقت خواندن فقط فقط باباست

 

مجتبی زاده ای شبیه حسن

شرف الشمس سید الشهداست

 

عطری از کوی فاطمه دارد

نفسش بوی فاطمه دارد

 

کوه آرامشی اگر دارد

آتشی هم به زیر سر دارد

 

موج سر میزند به صخره چه باک

دل به دریا زدن خطر دارد

 

پسر مجتبی است می دانم

بچه ی شیر هم جگر دارد

 

همه رفتند  او فقط مانده

حال تنهاست و یک نفر دارد

 

آن هم آن سو میان گودالی

لشگری را به دور و بر دارد

 

آرزو داشت بال و پر بشود

دست خود را رها کند بدود

 

جگرش بی شکیب میسوزد

نفسش با لحیب میسوزد

 

می وزد باد گرم صحرا و

روی خشکش عجیب میسوزد

 

بین جمع سپاه سیرابی

یک نفر یک غریب میسوزد

 

دست بردار از دلم عمه

که تنم عنقریب میسوزد

 

روی آن شیب گرم میبینی؟

روی شیب الخضیب میسوزد

 

سینه اش را ندیدی از زخمِ...

...نوک تیری مهیب میسوزد

 

چشم بلبل که خیره بر گل شد

ناگهان دست عمه اش شل شد

 

حسن لطفی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 58
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 146
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,535
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,829
  • بازدید ماه : 26,156
  • بازدید سال : 400,956
  • بازدید کلی : 22,647,917