loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 287 شنبه 20 آبان 1391 نظرات (1)

حضرت رقیه(س)-شهادت

 

آمدی چشم فراقم روشن

قدمت بر سر چشمم بابا

از سر نیزه رسیدی بنشین

تا بیارم کمی مرهم بابا

 

قصّه ی هجر من و هجر شما

قصّه ی یوسف و یعقوب شده

صبر از عمّه گرفتم همه جا

دخترت قبله ی ایّوب شده

 

همه بر غربت من گریه کنند

فقط این قاتل تو می خندد

همه شب بی تو ندارم خوابی

عمّه ام چشم مرا می بندد

 

روی هر چشمه ی بی عاطفه ای

مثل یک بغض شکفتم بابا

هر کجا سفره ی دل وا کردم

فقط از درد تو گفتم بابا

 

سرِ پا می شوم و می افتم

دیگر از درد زمین گیر شدم

زحمت عمّه شدم ای بابا!

راحتم کن که دگر پیر شدم

 

حتماً از نیزه زمینت زده اند

که کمی دیر رسیدی بابا

می شناسیم؟ بگو چند شب است

دخترت را تو ندیدی بابا

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط بهمن مهدوی در تاریخ 1391/09/02 و 16:25 دقیقه ارسال شده است

با عرض سلام خدمت شما و حاج رحمان نوازانی استاد کلاس روضه این حقیر.
اشعار بسیار عالی میباشند شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1103
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,661
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 17,062
  • بازدید ماه : 24,389
  • بازدید سال : 399,189
  • بازدید کلی : 22,646,150