loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 125 پنجشنبه 18 آبان 1391 نظرات (0)

    يا صاحب الزمان(ع)

هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست

لباس مشکی ما هست ، آبرویی هست

 

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم

میان شاه و گدا ، راه گفت و گویی هست

 

همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام

خوشم برای شکستن ، مرا سبویی هست

 

دوباره چشم شما زخم می شود ، دیر است

مرا ببین ، که به چشمت هنوز سوئی هست

 

مرا برای محرم دوباره مُحْرِم کن

منای کرب بلا هست و آرزویی هست

 

مرا بکش به همان روضه های ناگفته

همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست

 

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا

فقط برای همین چند شب گلویی هست

(شاعرش را نميشناسم)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 954
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,762
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,163
  • بازدید ماه : 21,490
  • بازدید سال : 396,290
  • بازدید کلی : 22,643,251