باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا

باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا

باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا

باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا

باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا
باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باقر آل پیمبر می دهد جان در عزایش فاطمه شد دیده گریان وااماما واماما واماما زهر کینه زد شرر بر حا

باقر آل پیمبر می دهد جان

در عزایش فاطمه شد دیده گریان

وااماما واماما واماما

زهر کینه زد شرر بر حاصل او

زین زهر آلوده گشته مقتل او

وااماما واماما واماما

----

سوزد از زهر جفا پا تاسر من

گشته یارب لحظه های آخر من

وااماما واماما واماما

گرچه زهر کین شرر زد بر دل من

خاطرات کودکی شد قاتل من

وااماما واماما واماما

من به طفلی بار محنت را کشیدم

کس نمی داند که با دیده چه دیدم

وااماما واماما واماما

با دوچشم پر زاشک از جور اعدا

غرق خون دیدم زمین کربلا را

من خودم دیدم حسین بی یار گشته

او اسیر فرقه خونخوار گشته

من نگه کردم به حال مضطر او

کشته شد بر روی دستش اصغر او

من خودم دیدم که دشمن از قفایش

می برید راس حسین را از قفایش

واحسیناواحسیناواحسینا

-----

داغ زهرا را دوباره تازه کردند

راس جدم را به روی نیزه کردند

ال طاها را عدو می کرد امیری

با چه جرمی برده اند ما را اسیری

بی حیاها ظالمانه وحشیانه

عمه ام را می زدند با تازیانه

واحسینا واحسینا واحسینا

 

رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 317
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 8:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف