این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این

این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این

این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این

این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این

این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این
این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این

این نیزه های در بدنت میکشد مرا

این لخته خون در دهنت میکشد مرا

ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای

این پاره پ ا ره پ ا ره تنت میکشد مرا

با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم

این طور دست و پا زدنت میکشد مرا

معلوم می شود که تورا چنگ میزدند

این تکه های پیرهنت میکشد مرا

داری برای خواهر خود غصه میخوری ؟؟

این درد و غربت و محنت میکشد مرا

باشد عبای من کفن و غسل تو زخون

آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا

شبه پیمبرم - پسرم - حاصلم - علی...

نیش خند دشمن لجنت میکشد مرا

 

شاعر: عليرضا خاكساري


تعداد بازديد : 159
یکشنبه 23 مهر 1391 ساعت: 8:59
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف