ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو

ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو

ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو

ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو

ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو
ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخو

ز کجا پای نهادیم سر کوی تو بود  
آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود  
سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخون  
هر که محراب نمازش خم ابروی تو بود  
 چون معلم بخرد درس جنون می آموخت  
دل که دیوانه زنجیری گیسوی تو بود  
 پای هر قافله از خار رهت آبله داشت  
دست هر سلسله بر سلسله موی تو بود  
 هر چه گفتیم و نگفتیم حکایت ز تو داشت  
آنچه خواندیم و نخواندیم هیاهوی تو بود  
 آسمان گشت به هر سوی و زمین بوس تو داشت  
مهر پروانه شمع رخ دلجوی تو داشت  
 از بیابان عدم تا به گلستان وجود  
همه جا باغ گل از نرگس جادوی تو بود  
 غزل میثم بی دست و زبان را بپذیر  
که ز آغاز غزل خوان و ثنا گوی تو بود


تعداد بازديد : 133
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 10:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف