loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 327 دوشنبه 13 شهریور 1391 نظرات (0)

ابتا یا حسین (ع)

آسمان تیره تاریک و کدر بوددرآن دم/سحری داشت پر از غم/سحری مثل محرم/سحری تیره تر از هرشب تاریک/ وسیه تر زسیاهی/نه چراغی/نه شهابی و / نه ماهی!/درآن صحنه تاریک/ودرآن ظلمت یکدست!/ فقط سوسوی یک تکه ستاره/دل شب/چشم نواز همگان بود درعالم/

ودر این شب/شب تاریک تر ازشب/وز هردرد لبالب/به صفی میگذرنداز دل یک کوچه/کمی چند زاشراف/وزاعراف/خدایا چه خبر هست؟!/ که اینگونه شتابان!/نمایان!/به میان دوصف از فوج نگهبان/زگذر می گذرد/آه کجا؟/آه چرا؟/این دل شب/اول این صف/به کف دست کسی بودطلائی/طبقی /نقش و نگارین شده/زرین شده/هرچند که یک خلعت سرخ است/ به روی طبق اما/زدلش نورتلألوکند و/راه شود روشن و/اینان زگذرها گذرند/آه کجا؟ آه چرا این دل شب؟/کیست خدا؟/در کف این مرد مگر پیک سفیری ست؟/مگرمقصدشان شخص امیری ست؟/مگر موسم مهمانی پیری ست؟/همه غرق تکلم/پی دیداروملاقات/شتابان و پریشان و نمایان/به گذر میگذرند/آه چرا؟/هست در این راه/دراین لحظه بی گاه/که حیران شده/ بی خود شده/همه ی ارض و سماء را/

کمی صبرکن ای دل.../بشنو صوت ضعیفی/وببین گریه ی بی جوهری و/هق هقی از دور/جگرسوز/دراین لحظه ی جانسوز/زندچنگ به سینه/به گمانم که شبیه است/به آن گریه بانوی مدینه/کمی صبر.../کمی صبر.../ببین مقصد آن فوج/به ویرانه این شام خراب است/ببین گریه این بزم پرآب است/که غرق تب و تاب است/پراز شمع مذاب است/طبق آمدویرانه پراز نور شدو/تور شدو/وای ببین دخترکی را/که به زانو و به سختی/به سویش رود و/دست به زمین می کشد و/خیز جلو می بردو/ناله کنان/مویه کنان/سینه زنان/محشری انداخته درآن دل ویرانه/کشیدند از آن پرده و/ناگاه سری گشت هویدا/چه زیبا و دل آرا!؟/ سری سرخ!/سری زخمی و صد غم/

کجا بودی عزیزم؟که در این گوشه ی پرغم/به سراغم زسفر آمدی و/باز زدی سر به یتیمی / بنشین برسر این دامن خاکی/که بگیرم زسرت خاک و /بشویم زرخت خون و/اگر دست مرا یار شود/شانه زنم بر سر مویت/زنم بوسه گلویت/همه زخمم/ همه دردم/چه کنم با مژه هایت؟/چه کنم با ترک روی لبانت؟/شده ام فاتحه خوانت/بگشا چشم دهم باز نشانت/رخ مادر/رخ زهرا/سروپایی که شد از غصه کمانت/

راستی مادرت آمد به کنارم/به همان شب که من از تب/زتو و غافله جا ماندم و/افتادم از آن ناقه زمین/خسته ترین/با خس و با خار عجین/آمد وبوسید رخم/زد به سختی/به دستی که کبودیش عیان بود/ازآن زد نفسی شانه به گیسویم و/شدگرم دو چشمم/ ولی از خواب پریدم/ ودیدم که ندیدی که چه دیدم؟!/زجر بود و من تنها/دل صحرا/بی نفس و با تن مجروح بریدم.../ که بریدم.../ که بریدم.../

حال سنگین شده گوشم/شده کم سوی دو چشمم/بنگر باز به رویم/که بگویم/ به کجا رفته عمویم؟/دست را رنجه مکن/تا که زنی شانه به مویم/

نه غذایی و / نه آبی/ ولی هرچه بخواهی زده اند زخم زبان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 70
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 990
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,333
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,734
  • بازدید ماه : 22,061
  • بازدید سال : 396,861
  • بازدید کلی : 22,643,822