در فراق یار و گریز به کربلا
از کوی حبیبم خبری می خواهم
از هجر حرم چشم تری می خواهم
در روضه ارباب حسین مهدی جان
دلخونی و اشک بصری می خواهم
از روضه به کویش سفری باید کرد
بهر سفرم بال و پری می خواهم
ای یار مرا نیست هنر در طلبش لیک
از دست کریمت هنری می خواهم
من منتظرم یار سفر کرده ی قلبم
بر این دل تنگم نظری می خواهم
در روضه ی زینب صنما از ته قلبم
آشفتگی بیش تری می خواهم
گر آب دو چشمم بشود خشک حبیبم
از دست تو چشم دگری می خواهم
دلتنگ ضریح و حرم کرب و بلایم
از کوی حبیبم خبری می خواهم
خشک است ز انبان گنه این گِل قلبم
از تو هنر کوزه گری می خواهم
سروده جعفر ابوالفتحی