loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 185 سه شنبه 07 شهریور 1391 نظرات (0)

با این گناهانی که از ما می زند سر

دارم یقین روی تو را دیدن محال است

بر فرض گیرم چهره ات را هم ببینم

یار تو بودن بی گمان خواب و خیال است

 

امروز هم شب شد شبیه روز پیشین

از دوریت آقا نه من آشفته حالم

نه از فراقت بغض دارم در گلو ، نه

چشمان گریان ، من کماکان بی خیالم

 

آسان تر از نوشیدن یک جرعه آب است

دور از تو بودن یا نبودن در کنارت

نه عاشقت بودم نه هستم ، حال هم نه

دلواپست می گردم و نه بی قرارت

 

آقا تو از ما بهتری ، من شک ندارم

حیف است مثل من به نامت باشد آقا

سلمان و مقداد و ابوذر یا اویسی

باید بیاید تا غلامت باشد آقا

 

حالا اگر از دست من آزرده حالی

دیگر رهایم کن که تا نابود گردم

اصلاً بیا آتش بزن این پیکرم را

تا پیش پایت عاشقانه دود گردم

 

من نیم من هم نیستم وقتی تو هستی

قربان ذره پروری های تو آقا

بی آبرو بودم ، تو دادی آبرویم

من هر چه دارم از تو دارم یابن الزهرا

 شاعر: محسن مهدوي

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 59
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 151
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,674
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,968
  • بازدید ماه : 26,295
  • بازدید سال : 401,095
  • بازدید کلی : 22,648,056