loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 299 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (0)
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
 

جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

 
 

شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را

 

برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد

 

درست مثل جوانی شرور و هرزه و سرکش

 

که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

 

شبیه متهمی که به دست خویش بمیرد

 

و یا به پای خودش دست تازیانه بیفتد

 

منم مشبّه تشبیه های فوق، وَ ای کاش

 

که از سرم هوس گفتن ترانه بیفتد

 

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

 

دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد

 

همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه ی دریا

 

تمام صورت من در پی کرانه بیفتد

 

شبیه رشته ی تسبیح پاره، دانه ی اشکم

 

به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

 

ولیِ عهد دلم نه، تو شاه کشور قلبی

 

که با تو قصه ی جمشید، در فسانه بیفتد

 

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو

 

بیا که آتش صیّاد، از زبانه بیفتد

 

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد

 

اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 956
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,810
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,211
  • بازدید ماه : 21,538
  • بازدید سال : 396,338
  • بازدید کلی : 22,643,299