loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 279 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)

خسته و سالخورده‌ي ايام

ديگر از پا به بستر افتاده

به زمستان رسيده پائيزش

گل ياسي كه پرپر افتاده

***

بعد يك عمر آخر پيري

چه بلايي‌ست آمده به سرش

چه شده هر نفس برون ريزد

از دهان پاره پاره‌ي جگرش

***

لحظه‌ي آخر است و در بستر

گاه با گريه گاه با لبخند

تلخ و شيرين تمام خاطره‌ها

از برش مي‌روند و مي‌آيند

***

يادش آيد ز روزگار چه قدر

سختي و زحمت و بلا ديده

بارها خانه زندگيّ‌اش را

در هجومي ز شعله‌ها ديده

***

آه از آن لحظه‌اي كه نامردي

با لگد دربِ خانه را وا كرد

ناگهان در ميان دود آقا

يادي از روضه‌هاي زهرا كرد

***

زير لب شكوه دارد از دنيا

چه كسي ديده در سياهيِ شب

دست بسته پياده پيري را

بدوانند در پيِ مركب

***

قطره قطره گلاب اشكش را

بر روي خاك كوچه مي‌افشاند

خسته كه مي‌شد و زمين مي‌خورد

روضه‌هاي رقيه را مي‌خواند

علي صالحي

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 57
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 133
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,352
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,646
  • بازدید ماه : 25,973
  • بازدید سال : 400,773
  • بازدید کلی : 22,647,734