آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر

آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر

آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر

آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر

آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر
آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آتش زبانه می کشد از تار و پود در انگار سوخته است تمام وجود در بانو که در اتاق کناری نشسته بود بیر

آتش زبانه می کشد از تار و پود در

انگار سوخته است تمام وجود در

بانو که در اتاق کناری نشسته بود

بیرون دویده است بدنبال دود در

آنسو غریو تیره دلان موج میزند

"بانو نیا" ست ذکر قنوت و سجود در

با اینکه سوخت، هم نفس آفتاب شد

آخر شد این تجارت سوزان به سود در

یک لحظه بعد دختر خورشید .... للعجب-

از آتش و ریاضت و سیر و شهود در

باید که پای غربت مولا بایستد

نازل شده است "فاستقم" - آیات "هود" در-

ناگه ولی به ضرب لگد باز می شود ...

دیگر چه فرق دارد بود و نبود در

در دارد آب می شود از شرم فاجعه

جاری شده است از دل دیوار ، رود در

شاعر: پيمان آل ابراهيم


تعداد بازديد : 285
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 15:53
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف