وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر

وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر

وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر

وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر

وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر
وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
وقتی زبان عاطفه های لال می شود زنجیر ها در آینه ات بال می شود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر

وقتی زبان عاطفه های لال می شود

 

زنجیر ها در آینه ات بال می شود

 

در فصل گل بهار تو از دست می رود

 

بر شاخه میوه های تو پامال می شود

 

دیگر کسی ز ناله ات آهی نمی کشد

 

در این سیاهچال صدا چال می شود

 

آقا سنان سبز سیادت به دوش توست

 

غل ها به روی شانه ی تو شال می شود

 

همواره مرد، زینتش از جنس دیگری ست

 

زنجیر ها به پای تو خلخال می شود

 

دشمن به قصد جان تو آماده می شود

 

این طرح در دو مرحله دنبال می شود:

 

اول به شأن شامخت، شلاق می زنند

 

دیگر زبان به هتک تو فعال می شود

 

شعرم بدون ذکر مصیبت نمی شود

 

حالا گریز روضه ی گودال می شود

 

دعواست بر سر زره و جامه و سری

 

دارد میان معرکه جنجال می شود

 

 

 

شاعر: جواد محمد زمانی


تعداد بازديد : 197
پنجشنبه 26 مرداد 1391 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف