ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******

ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******

ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******

ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******

ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******
ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ياد دارم كه كربلا بودم از غريبي چه ناله ها كردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها كردم ******

ياد دارم كه كربلا بودم
از غريبي چه ناله ها كردم
جسم جدم ميان مقتل بود
با رقيه چه گريه ها كردم
******
ياد دارم كه باب بيمارم
خون دل از عدوي كين مي خورد
خواست جد من كند ياري
ليك ناگهان زمين مي خورد
******
ياد دارم كه بزم شرم يزيد
خيزران آتشي بر اين دل زد
من خودم با دو چشم خود ديدم
عمه سر را به چوب محمل زد
******
ياد دارم كه در خرابه ي شام
بر دلم كوه عقده ها مانده
آمدم من مدينه اما واي
عمه‌ي من رقيه جا مانده

شاعر : حسن فطرس


تعداد بازديد : 215
پنجشنبه 26 مرداد 1391 ساعت: 14:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف