شب عاشورا - 5

شب عاشورا - 5

شب عاشورا - 5

شب عاشورا - 5

شب عاشورا - 5
شب عاشورا - 5
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب عاشورا

داری عقیله خواهر من گریه می کنی

آیینه برابر من گریه می کنی

از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت

خیلی شبیه مادر من گریه می کنی

دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله ام

وقتی کنار دختر من گریه می کنی

من از برای معجر تو گریه می کنم

تو از برای حنجر من گریه می کنی

امشب برای ماندن من نذر می کنی

فردا برای پیکر من گریه می کنی

امشب نشسته ای و مرا باد می زنی

فردا به جسم بی سر من گریه می کنی

                                             علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 375
جمعه 18 آذر 1390 ساعت: 6:30
نویسنده:
نظرات(0)
شب عاشورا

ساعت 07:28:16 امشب عزیز فاطمه مهمان خواهر می شود

فردا میان قتلگه در خون شناور می شود

امشب درون خیمه گه دارد هزاران گفتگو

فردا در این صحرا سرش دلدار خنجر می شود

امشب بهع سقا بس سخن  گوید ز سوز تشنگی

فردا تمم باغ او لب تشنه پرپر می شود

امشب چو شمعی پر شرر تا صبح می سوزد ولی

فردا ز جور کوفیان  بی عون جعفر می شود

امشب همه پروانه ها دور و برش پر می زنند

فردا فدای راه حق  بی شیر اصغر می شود

امشب یتیم مجتبی بنهاده سر دوش عمو

فردا ز سم اسبها صد پاره پیکر می شود

امشب تمام دیده ها رو جانب لیلا بود

زیرا که چون فردا شود مجنون اکبر می شود

امشب مناجات حسین تا عرش اعلا می رود

فردا سرش از تن جدا مهمان مادر می شود

امشب کند زینب دعا هر گز نگردد صبحدم

فردا ز جور خصم  دون  بی یار و یاور می شود

امشب  ز راز دشت خون  زینب حکایت می کند

فردا کنار علقمه او بی برادر می شود

امشب برای روز نو در کف نمانده چاره اش

فردا سر جانان جدا از تیغ و خنجر می شود

                                            حبیب الله موحد


تعداد بازديد : 303
جمعه 18 آذر 1390 ساعت: 6:29
نویسنده:
نظرات(0)
شب عاشورا

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت

تنها به روی سینه صحرا نبینمت

امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو

شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت

می ترسم از نگاه به گودال آن طرف

دارم دعا به زیر لب آنجا نبینمت

غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد

من نذر کرده ام که به نیها  نبینمت

امشب برای من تو دعا کن که شام بعد

بی سر به روی دامن زهرا نبینمت

                              حسن لطفی

تعداد بازديد : 241
جمعه 18 آذر 1390 ساعت: 6:29
نویسنده:
نظرات(0)
شب عاشورا

شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند

لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند

فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است

با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند

مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش

روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند

غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟

عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند

ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد

مشک او حامل دریاست اگر بگذارند

آب مال خودشان چشم همه دلواپس

خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند

قامتش اوج قیام است قیامت کرده است

قد سقای تو رعناست اگر بگذارند

سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها

لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند

تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد

آب مهریه زهراست اگر بگذارند

بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو

یک نگاه تو تسلّاست اگر بگذارند

آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله

مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند

رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن...

...کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند

                                        سید محمد رضا شرافت


تعداد بازديد : 235
جمعه 18 آذر 1390 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 5
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف