ولادت امام سجاد ع - 4

ولادت امام سجاد ع - 4

ولادت امام سجاد ع - 4

ولادت امام سجاد ع - 4

ولادت امام سجاد ع - 4
ولادت امام سجاد ع - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رها کنید مرا در هوای این آقا گدا کنید مرا هم ، گدای این آقا دوباره اذن دخولم دهید تا اینکه بدو

رها کنید مرا در هوای این آقا

گدا کنید مرا هم ، گدای این آقا

 

دوباره اذن دخولم دهید تا اینکه

بدون پر بپرم در سرای این آقا

 

اجازه ام بدهید آشیانه ای سازم

در اوج منّت و تحت لوای این آقا

 

جدا کنید مرا از زمین و بگذارید

همیشه محو شوم در صفای این آقا

 

بدون شک و تامّل رسیده ام بر این

رضای دوست بود در رضای این آقا

 

هزار چلّه نشسته است آسمان کنج

هزار توی سجود حرای این آقا

 

و جبرئیل علیک السلام می آرد

برای هرچه سلام از برای این آقا

 

هزار چلچله در نور مست و مدهوش اند

به دور زمزمه ی ربّنای این آقا

 

به پاست حسّ یتیم و کرامت حیدر

درون قصّه ی جود و سخای این آقا

 

دوباره کام دعا در دلم مصفّا شد

به پای سفره ی پهن دعای این آقا

 

دخیل بستم از آن ابتدا دل خود را

به ریشه های قشنگ عبای این آقا

 

مریض بودم و بیچاره ، خوب می دانم

شفا گرفته ام از اعتنای این آقا

 

به لب گزیده سر انگشت حیرتش هرکس

که خوانده صفحه ای از ماجرای این آقا

 

قلم زده است خدا درس صبر و عزّت را

به دفتر سفر کربلای این آقا

 

مشخّص است درون تمام این ابیات

که قاصر است زبان در ثنای این آقا

 

دعای هر نفس " تشنه " این شده است ای کاش

از این جهان برود با ولای این آقا

شاعر : وحید محمدی

 


تعداد بازديد : 263
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
ای روح پرستش خدایی سجاد

ای روح پرستش خدایی سجاد

مفهوم کمال پارسایی سجاد

از باغ صحیفه ات نسیم ملکوت

آورد شمیم کربلایی سجاد

شاعر : عباس خوش عمل کاشانی


تعداد بازديد : 165
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:50
نویسنده:
نظرات(0)
از مهین بانوى ایران سر زد از خاک عرب آفتابى کز جمالش شد عیان آیات ربّ حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن

از مهین بانوى ایران سر زد از خاک عرب

آفتابى کز جمالش شد عیان آیات ربّ

حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن الحسین

درّة التّاج شرف ، ماه عجم ، شاه عرب


تعداد بازديد : 237
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:49
نویسنده:
نظرات(0)
بياييد عشق را عبادت كنيم به سجاده عرض ارادت كنيم در اين خشكسال صداقت شبي دو ركعت محبت تلاوت كنيم

بياييد عشق را عبادت كنيم

به سجاده عرض ارادت كنيم

در اين خشكسال صداقت شبي

دو ركعت محبت تلاوت كنيم

((تمام عبادات ما عادت است

به بي عادتي كاش عادت كنيم))

بياييد نوبت بگيريم و بعد

صف عاشقي را رعايت كنيم

همينكه در اين صف نشستيم پس

بياييد شكر ولايت كنيم

شب سوم عاشقي هاي ماست

دوباره كمي عشق نيت كنيم

مجال عبادت به عالم رسيد

بهار مناجاتيان هم رسيد

به چشم زمين تا كه مهمان شدي

به عمر پدر راحت جان شدي

تو از مادري اريايي نژاد

و از ما و فرزند ايران شدي

عجم با تو شائني دگر يافت چون

تو فاميل با شهر سلمان شدي

پر از لحظه هاي ركوع و سجود

و تنديس خاكي ايمان شدي

تو هستي؛قناعت چه معنا دهد

مگر نه كه لبريز احسان شدي

كريمانه ما را بخر حضرتا

تو كه ابروي كريمان شدي

نوشتم كه مهتاب من امده

علي ابن ارباب من امده

 


تعداد بازديد : 325
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:16
نویسنده:
نظرات(0)
يا سيدالساجدين تا خداوند ميرسم با تو با خداوند ميرسم تا تو همه در وحدت تو گم شده اند من تو ما ت

يا سيدالساجدين

تا خداوند ميرسم با تو

با خداوند ميرسم تا تو

همه در وحدت تو گم شده اند

من تو ما تو شما تو آنها تو

ما مسير تورا عبور شديم

راهِ سير و سلوكي ِما تو

عبدم و لافقير الا من

ربي و لاكريم الا تو

 

آنكه از تو سبو گرفته منم

بارها آبرو گرفته منم

 

چه مقاميست مادر تو شدن

مثل پروانه ي سر تو شدن

بال جبريل ِعرش مال خودش

راضي ام با كبوتر تو شدن

عليِّ اكبر است و آرزوي

چند سالي برادر تو شدن

ميشود برتر از سليمان شد

ظرف يك روز نوكر تو شدن

اين غلام سياه را نفروش

كردم عادت به قنبر تو شدن

به خداي يگانه مي ارزد

كشته ي نام اطهر تو شدن

 

پدرت هم به تو ولي ميگفت

بابي أنت يا علي ميگفت

 

آمدي و حسين خندان شد

همه جا جز بقيع چراغان شد

آمدي و به بركت نامت

نام جدت علي فراوان شد

مادرت شد عروس زهرا و

افتخارش نصيب ايران شد

آشنا با صحيفه اش كردي

هركه بر سفره ي تو مهمان شد

رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است

رمضان شرح ماه شعبان شد

 

عده اي كه به پات افتادند

به مناجات راهشان دادند

 

ابر و خورشيد و ماه در كارند

خاكي از زير پات بردارند

تب تو تب نبود درمان بود

راويان تب تو بيمارند

دوستان قديمي زهرا

به تو و مادرت بدهكارند

در اسيري مادرت حتي

از مقامات او خبر دارند

هرچه مِهريه اش گران باشد

باز قوم علي خريدارند

به غلامت بگو دعا بكند

اين گرفتارها گرفتارند

با مناجات تو ملائكه هم

سر شب تا به صبح بيدارند

 

تا نگاهي به بالشان بكني

از كرم خوش به حالشان بكني

 

كاش ميشد بنا درست كنند

گنبدي از طلا درست كنند

همه جاي مدينه را نه، نه

لااقل پنج تا درست كنند

گرد و خاك بقيع را ببرند

تا برايم دوا درست كنند

شيعيان حاضرند با گريه

آستان تو را درست كنند

با النگوي دختران عجم

چند ايوانْ طلا درست كنند

سنگها ميخورد بر سر تو

تا كه شايد صدا درست كنند

 

عمه را زد ولي سر تو شكست

هم سر عمه هم سر تو شكست

(علي اكبر لطيفيان)


تعداد بازديد : 103
پنجشنبه 22 تیر 1391 ساعت: 19:23
نویسنده:
نظرات(0)
غلامرضا سازگار امام سجاد(ع)-مدح و ولادت سلام! ای سلام خـدا بـر سـلامت! درود! ای کـلام الهــی،

 

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 

 

 

سلام! ای سلام خـدا بـر سـلامت!

 

درود! ای کـلام الهــی، کــلامت!

 

تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی

 

که قلب حسین است بیت‌الحرامت

 

مسلمـان نباشم نبـاشم نبـاشم

 

ندانـم اگـر بـر خـلایق امـامت

 

سلام خدا بـر سجـود و رکوعت

 

درود خـدا بـر قعــود و قیـامت

 

حجر بر در خانه‌ات قطعه سنگی

 

مقـام آورد سـر بـه پای مقامت

 

تو حَجّی صلاتی زکاتی جهادی

 

تو ممدوح بـا نامِ زین العبادی

 

تو در تیرگــی‌ها سـراج المنیری

 

تو همچون پیمبر، بشر را بشیری

 

سمـاوات و عرشند در اختیـارت

 

تـو آزادۀ عالمـی، کـی اسیـری؟

 

تو در کنـج ویرانه‌ها هـم بهشتی

 

تو در زیــر زنجیرهـا هـم امیری

 

به پای تو سر کرد خم «سربلندی»

 

تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری

 

یمِ هشت بحری و درِّ سـه دریا

 

ولـی خداونــد حــیّ قدیـری

 

تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»

 

تو عیسـی تـو گردون تو موسی تو طوری  

تو با خطبه‌ات شام را شـام کردی

 

تو همچون علی فتح اسـلام کردی

 

تو از شـام، پیغـام خـون خـدا را

 

به هر عصر و هر نسل، اعلام کردی

 

تو بـر روی دشمـن نمـودی تبسّم

 

تو حتی به «مروان» هم اکرام کردی

 

تو دل پیش زخـم‌ زبان‌هـا گشودی

 

تو دعـوت ز سنـگِ لبِ‌ بـام کردی

 

تو در کوفه یک لحظه دخت علی را

 

بـه اوج خروشیــدن آرام کــردی

 

تو با صبر و با حلم و با استقامت

 

بـه قـرآن بقـا داده‌ای تا قیامت

 

تو زمزم، تو مروه، تو سعـی و صفایی

 

تو فرزنـد کعبـه، تـو خیـف و منایی

 

تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا

تـو در حُسـن، آیینـۀ مجتبــایی 

 

امامـی و، پیغمبــری از تـو زیبد

 

کــه تنهــا پیــام‌آورِ کــربلایی

 

کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم

 

تــو از پــای تـا سر کلامِ خدایی

 

دعـا بــر دهـان و لبت بوسه آرد

 

همانــا همانــا تــو روح دعـایی

 

چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید

 

بـرای تـو خوانـد، بـرای تو گوید


تعداد بازديد : 119
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:49
نویسنده:
نظرات(0)
غلامرضا سازگار امام سجاد(ع)-مدح و ولادت باز در بحر ولایت گهری پیدا شد ابر، یک ‌سو شد و قرص قمری

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 


 

باز در بحر ولایت گهری پیدا شد

 

ابر، یک ‌سو شد و قرص قمری پیدا شد

 

گلشن عشـق و امیـدِ پسـر فاطمه را

 

الّه‌ الّه! چــه مبـارک ثمـری پیدا شد

 

یک‌صدا خنده ‌زنان اهل سماوات و زمین

 

همـه گفتنـد حسین دگـری پیـدا شد

 

یا حسین ای پسر فاطمه چشمت روشن

 

ذکر و تسبیح و دعا را پدری پیـدا شد

 

یم توحید به جوش آمد و در دامن آن

 

صدفی گشت عیان و گهری پیـدا شد

 

همه خوبان جهان یکسره کردند اقرار

 

که ز خوبان جهان خوب‌تری پیدا شد

 

روی حق روی نبی روی امامان یکسر

 

همـه در صورت زیبـا پسری پیدا شد

 

مژده ای اهـل تـولا شـب میلاد آمد

 

جان بگیرید به کف حضرت سجاد آمد

 

سوره ی نـور حسین ‌بـن ‌علـی سیمـایش

 

دو جهـان شیفته ی حسن جهـان‌ آرایش

 

چشم مادر به تماشای جمالش روشن

 

جـای گل ‌بوسه ی بابا بـه همه اعضایش

 

نقش فرقان محمد خط و خال و حسنش

 

جـای پیشانـی جبریل به خاک پایش

 

شجـر نـور بــود آیتــی از جلـوه ی رخ

 

ملک العرش بـود بنـده و او مولایش

 

این همان سوره ی طور است و کتاب مستور

 

که بـود قـلب حسین‌ بن ‌علی سینایش

 

پای داوود پیمبـر بـه زمین می‌ چسبد

 

گـر بـه هنگـام تضـرع شنود آوایش

 

نور بر عرش کند سر ز مناجات شبش

 

روح بخشـد بر وی با دم روح ‌افزایش

 

پای تا سر قـد و بـالای علی را بیند

 

چشم بابا بـه تمـاشای قد و بالایش

 

معنی پنج کتاب است نهان در نفسش

 

چـارده سـوره ی نـور است رخ زیبایش

 

به جـلال و شـرف و قدر ندارد همتا

 

در همه عالم چون خالق بی‌همتایش

 

نه عجب عالم اگر گردد فرمانبر او

 

ابر بـارد بـه منـاجات غـلام در او

 

روی او مصحف قدر و شرفش پیغمبر

 

گوهـر چـار یـم نـور و یـم هفت گهـر

 

استـلام حجـرش کـور کند چشم هشام

 

کعبـه دور سـر او گـردد بـا حجر و حجر

 

می‌تـوان در غل و زنجیـر بگیرد چو علی

 

بــا دو انـگشت یـداللّهــی در از خیبــر

 

کـرم و جــود بـود سائــل پشـت در او

 

شـرف و قـدر به خـاک قـدمش آرد سر

 

حلقه ی سلسلـه در حلقـه ی فرمان وی است

 

سنـگ بـر لـب بامنــد از او فرمــان بر

 

این خلیلی است که با هر سخنش بت شکند

 

احتیاجش نه بـه دست است نه بازو نه تبر

 

اوست آن بنده که چون پای نهد در محراب

 

در نمـاز شبش از هـوش رود مـرغ سحر

 

این توانمند خطیبی‌ است که در مسجد شام

 

بر سـر تخت ستـم بشکنـد از خصم، کمر

 

این رسولی‌ است که بوده است چهل معراجش

 

سـوی معبـود بــه دنبـال سـر پـاک پدر

 

چه روی ناقه ی عریـان چه به ویرانه ی شام

 

این امام است امام است امام است امام

 

این امامی‌ است که همگام امام شهداست

 

پدر حلم و رضا و پسـر خـون خداست

 

موج در موج بـود لنگـر کشتـی نجات

 

گام در گام همه شعله ی مصباح هداست

 

در عنایت کمـی از کفه ی جـودش عالم

 

در حقیقت نمی از قطره ی علمش دریاست

 

طاعت خلق سماوات و زمین بی‌ مهرش

 

به خـدا روز قیـامت سنـد بی‌ امضاست

 

این خدا نیست خدا نیست خدا می‌داند

 

طلعت غیـب در آیینـه ی رویش پیـداست

 

بــی‌جهت سـدِّ رهِ زائــر او گردیدنـد

 

حـرم حضـرت سجاد، بقیـع دل ماست

 

این علی‌بن‌حسین است که با فریادش

 

همه جا کرببلا و همه دم عاشوراست

 

تـا خدایی خداونـد، امـام است به خلق

 

بـه خدایـی خدایی که جهان را آراست

 

«میثما!» از سخن مدح، فراتر خوانش

 

این کتابی‌ است که هرگز نبود پایانش


تعداد بازديد : 125
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:49
نویسنده:
نظرات(0)
محمود ژولیده امام سجاد (ع)-ولادت ای لیل قدر تشنۀ راز و نیاز تو قبله سزاست غبطه خورد بر نماز تو

امام سجاد (ع)-ولادت

 

 

 

ای لیل قدر تشنۀ راز و نیاز تو

 

قبله سزاست غبطه خورد بر نماز تو

 

چون بر قنوت دست دعا باز می کنی

 

صدها فرشته پر کشد از دست باز تو

 

چون تیر جان ز چلۀ مژگان رها کنی

 

گردد شکار هر دل شیدا ز ناز تو

 

آری عصارۀ حسنین است خلقتت

 

این افتخار در سخن دیر باز تو

 

خیر کثیر از قدمت آشکار شد

 

تفسیر گشت سورۀ کوثر به راز تو

 

از نسل دو امام چو نسلت به هم رسید

 

روح قیام و صلح شده سرفراز تو

 

نسل تو نسل پاک دعا و اجابت است

 

آری بهشت قبضۀ آل نجابت است

تفسیر آیه آیۀ قرآن صحیفه ات

 

تأویل سوره سورۀ قرآن صحیفه ات

 

تصویر نور و ذات و صفات و جمال حق

 

تشریح سوژه سوژۀ قرآن صحیفه ات

 

طرح فصاحت است و بیان بلاغت است

 

همتای صفحه صفحۀ قرآن صحیفه ات

 

همچون کلام وحی شگفت است مصفحت

 

دارد اساس و پایۀ قرآن صحیفه ات

 

بس که قرین به شیوۀ قرآن لسان توست

 

شد از خدای هدیۀ قرآن صحیفه ات

 

تقویم شیعه شمّه ای از خطبه های توست

 

نشناختم تو را که چه در گفته های توست

 

سجاد را حسین و حسن تا خدا شناخت

 

سجاد را کرامت و جود و سخا شناخت

 

سجاد را زمین و زمان عرش و فرش حق

 

کون و مکان یمین و یسار خدا شناخت

 

سجاد را بکا و مناجات و فکر و ذکر

 

در سجده گاه و مسجد و محراب ها شناخت

 

سجاد را به نثر و بیان و غزل مجوی

 

او را بهار و باغ و بهشت و فضا شناخت

 

بیمار باد آن که نیابد طبیب را

 

سجاد را اسیری درد و بلا شناخت

 

در کربلا به جان ز امامت دفاع کرد

 

او را مسیر کوفه و شام بلا شناخت

 

دنیای او به خانۀ زهرای اطهر است

 

فرزند شهربانوی ایران مطهّر است

 

چون نسل او ز بانوی ایران به هم رسید

 

ایران به برج عزّت و شأن و کرم رسید

 

ایران ز یمن اوست علمدار شیعه شد

 

یاران به هوش مقطع حفظ علم رسید

 

این مملکت چو گنج برای ولایت است

 

تأویل آن به سورۀ نون والقلم رسید

 

ما از سلالۀ حسنینیم مفتخر

 

زین رو به توس ملک رضا را حرم رسید

 

هان ای گروه شیعه مهیّای عشق باش

 

آری سخن به درک اهم فی الاهم رسید

 

اهل ولا بلا به دل خسته می خرند

 

عین خوشی است هر چه که از دوست غم رسید

 

ای دلربا بیا که قدومت مبارک است

 

میلاد توست شأن نزول تبارک است

 

تا زین العابدین به دو عالم امام ماست

 

دنیا و آخرت ز ولایش به کام ماست

 

ما را ز لشکرش دو سلاح است یادگار

 

اشک و دعا دو هدیه از او بر تمام ماست

 

ما را اگر غلام سیاهش لقب دهند

 

بر عرشۀ سریر بهشتی مقام ماست

 

گر عاشق دعا و نماز و عبادتیم

 

با راه و رسم او متمثّل مرام ماست

 

سجاده را که در دل آتش رها نکرد

 

مدیون آن نماز قعود و قیام ماست

 

آری خلیل شیعۀ سجاد عالم است

 

زین رو همیشه زائر کویش سلام ماست

 

ای دوست ما به دین رفیع تو زنده ایم

 

با آرزوی کوی بقیع تو زنده ایم

 

جانا اگر شبیه تو بودم چه خوب بود

 

آئینۀ وجیه تو بودم چه خوب بود

 

در روی خود جمال تو را جستجو کنم

 

یک بار اگر شبیه تو بودم چه خوب بود

 

تو بندۀ نزیه خدای منزهی

 

من هم اگر نزیه تو بودم چه خوب بود

 

باید نظر شبیه شهیدان به یار داشت

 

چون شاهدان وجیه تو بودم چه خوب بود

 

ای بازوان سلسلۀ ساسة العباد

 

گر بازوی فقیه تو بودم چه خوب بود

 

ای زادۀ حسین به ما التفات کن

 

ما را برای شیعه گی ات پر ثبات کن

 

ای یادگار کرب و بلا زین العابدین

 

وی باغبان باغ دعا زین العابدین

 

ما را دعای خیر تو اهل بکا کند

 

ای رهبر نظام بکا زین العابدین

 

کرب و بلاست در گروی انقلاب اشک

 

اشک تو رنگ خون خدا زین العابدین

 

بنیان گذار هیئت ما خطبه های توست

 

ای روضه خوان آل عبا زین العابدین

 

باغ و گل و یتیم و جوان هر کجا که بود

 

می ریخت اشک چشم تو را زین العابدین

 

از داغ های شام نه تنها دل تو سوخت

 

آتش گرفت آل ولا زین العابدین

 

زینب ز خسته جانی تو گریه می کند

 

زهرا به روضه خوانی تو گریه می کند


تعداد بازديد : 155
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:48
نویسنده:
نظرات(0)
سید هاشم وفایی امام سجاد(ع)-ولادت-رباعیات وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت انوار خداوند جلی دیدن دا

 

امام سجاد(ع)-ولادت-رباعیات

 

 

 

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت

 

انوار خداوند جلی دیدن داشت

 

با دیدن فرزند عزیزش سجاد

 

لبخند حسین بن علی دیدن داشت

 

×××

 

شادی و طرب به دست غم بند زده است

 

دل را به سرور و عشق پیوند زده است

 

دیدند زمین و آسمان نورانی است

 

گفتند مگر حسین لبخند زده است

 

×××

 

محبوب حریم حق تعالی آمد

 

تفسیر گر نور و تجلا آمد

 

درفصل شکفتنش سروشی می گفت

 

سجاده نشین عرش اعلا آمد


تعداد بازديد : 179
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:45
نویسنده:
نظرات(0)
علی اكبر لطیفیان امام سجاد(ع)-مدح و ولادت من همان یا کریم دام شما جبرئیل قدیم بام شما صبح روز

 امام سجاد(ع)-مدح و ولادت


 

من همان یا کریم دام شما

 

جبرئیل قدیم بام شما

 

صبح روز نخست خواندمتان

 

چقدر آشناست نام شما

 

صبح روز ازل حوالی نور

 

سجده کردیم بر کدامِ شما؟

 

من حلالم بود حلال شما

 

من حرامم بود حرام شما

 

چهارده قرن دست هیچ کسی

 

دل ندادم به احترام شما

 

به شما ساحل کرم گفتند

 

و به ما سائل حرم گفتند

 

پر من بال و بال من پر شد

 

پر و بالی زدم کبوتر شد

 

به نفس های حضرت زهرا

 

حالمان خوب بود و بهتر شد

 

سحر پنجم عبادت بود

 

کوچه های خدا منوّر شد

 

مردی از سمت ابرهای دعا

 

آمد و خشکی دلم تر شد

 

آمد و با خودش کتاب آورد

 

او امام آمد و پیمبر شد

 

مردی از سمت آفتاب آمد

 

با مفاتیح مستجاب آمد  

آمده تا مرا تکان بدهد

 

چشم گریان به این و آن بدهد

 

آمده روی پشت بام سحر

 

با صدای خدا اذان بدهد

 

آمده بشكند قفس ها را

 

بال ما را به آسمان بدهد

 

با خودش نور مصحف آورده

 

تا خدا را به ما نشان بدهد

 

به نگاهش دخیل می بندیم

 

تا مناجات یادمان بدهد

 

ای مسیح، ای مسیر سبز نجات

 

بر مناجات کردنت صلوات

 

ای مناجات ای نسیم دعا

 

راه نزدیک ما به سمت خدا

 

ای که دریا کنار تو قطره

 

قطره با یک نگاه تو دریا

 

نذر سجاده ی شبانه ی توست

 

چارمین رکعت نوافل ما

 

ای امام علیّ دوم من

 

ای امام چهارم دنیا

 

مرد شب زنده دار سجاده

 

مرد محراب، التماس دعا

 

از تو بوی نماز می آید

 

بوی راز و نیاز می آید

 

مادر تو نگین حجب و حیاست

 

شرف الشمس سید الشهداست

 

مایه ی آبروی ایران است

 

افتخار همیشه ام به شماست

 

از تو و مادر تو این دل ما

 

عاشق خانواده ی زهراست

 

یک سفر پیش ما نمی آیی؟

 

وطن مادری تو اینجاست

 

تو عجم زاده ای تو فامیلی

 

پس حرم سازی ات به گردن ماست

 

تو در این سرزمین گل کاری

 

به خدا حق آب و گل داری

 

آفتابی که حق کشیده تویی

 

جلوه ای که کسی ندیده تویی

 

با ظرافت، خدای عزّوجل

 

بی نظیری که آفریده تویی

 

آن که با کَفّه ی تولایش

 

پای میزانمان کشیده تویی

 

شب اسیر هزار رکعت تو

 

به خدایم قسم پدیده تویی

 

نخل های بلند نخلستان

 

بارش رحمتی که دیده تویی

 

با دعای غلام تو دارد

 

آسمان مدینه می بارد

 

بی توسجاده ای اگر هم بود

 

فرش رسوایی دو عالم بود

 

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

 

یا اگر بود هم جهنم بود

 

خطبه های گلوی زخمی تو

 

انعكاس غروب ماتم بود

 

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

 

خانه هامان بدون پرچم بود

 

تو اگر روضه ای نمیخواندی

 

سال ما سال بی محرم بود

 

از تو داریم فصل ماتم را

 

ده شب گریه ی محرم را

 

احترام تو را سلام نبود

 

حق تو كوچه های شام نبود

 

حق آیینه ها شكستن نیست

 

گیرم این آینه امام نبود

 

هیچ جایی برای حال شما

 

بدتر از مجلس حرام نبود

 

گریه كردی صدا زدی ای كاش

 

هیچ سنگی به روی بام نبود

 

كاش مادر مرا نمی زایید

 

آفتابم، خرابه جام نبود

 

حرفِ ویرانه در میان آمد

 

دختر شاه یادمان آمد


تعداد بازديد : 337
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:42
نویسنده:
نظرات(0)
سید هاشم وفایی امام سجاد(ع)-مدح و ولادت یکبار دگر گُلبن امید گهر داد دریای کرامت به بشر باز گه

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 

 

 

یکبار دگر گُلبن امید گهر داد

 

دریای کرامت به بشر باز گهر داد

 

پایان شب تار ز ره آمد و یزدان

 

بر خلق زمین آینۀ نور سحر داد

 

عشق آمد و با زمزمۀ شوق و مسرّت

 

تا کوی مدینه به همه بال سفر داد

 

جبریل به آواز جلی گفت، بیائید

 

کامشب به حسین بن علی دوست پسر داد

 

در وصف همین غنچۀ زیبای حسینی

 

جبریل امین بر همۀ خلق خبرداد

 

با سجدۀ خود دم زخدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

امشب شب بشکفتن لب های حسین است

 

گلزار جنان محو تماشای حسین است

 

گل های بهشتی همه گفتند چه زیباست

 

لبخند سروری که به لب های حسین است

 

بخشید صفا و طرب و نور به گلزار

 

این گل که ز گلخانۀ زیبای حسین است

 

تا با نگه خویش کند  راز دل ابراز

 

پیوسته نگاهش سوی سیمای حسین است

 

درفصل شکوفائی خود این گل توحید

 

کز گلشن سرسبز و مصفای حسین است

 

با سجدۀ خود دم  ز خدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد  

این مهر جهانتاب دعا مهر حبین است

 

درچهرۀ نورانی او نور یقین است

 

سجاده زند بوسه به پیشانی رازش

 

مبهوت دعای سحرش روح الامین است

 

قدسی نفسانِ حرم قدس خداوند

 

گفتند بهم این گل سجاده نشین است

 

هرکس که نظر کرد به رخسارۀ او گفت

 

آئینۀ لطف و کرم دوست همین است

 

گر غرق در اشراق و ظهور است سماوات

 

گر روشن از انوار ولا روی زمین است

 

با سجدۀ خود دم ز خدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

اوشد همه شب دیدۀ بیدار مناجات

 

زیباست به رخساره اش انوار مناجات

 

باسجدۀ طولانی و با حال نیایش

 

شد شب همه شب محرم اسرار مناجات

 

با جلوۀ پر نور دعاهای صحیفه

 

جاوید شده تا ابد آثار مناجات

 

هر کس که کند پیروی از سید سجاد

 

مست است ز پیمانۀ سرشار مناجات

 

با سجده گذاران تو بیا زمزمه سرکن

 

کامشب گل بشکفتۀ گلزار مناجات

 

با سجدۀ خود دم زخدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

فردوس برین شد حرم سید سجّاد

 

جبریل امین شد خدم سید سجّاد

 

پیدا کند او سرمۀ بینائی خود را

 

سر هر که نهد بر قدم سید سجّاد

 

در فصل نیایش ز خداوند طلب کن

 

وصل حرم محترم سید سجّاد

 

ای سائل و ای تشنۀ دریای محبت

 

رو کن به عطا و کرم سید سجّاد

 

گل های وفا و طرب و عشق و مسّرت

 

گفتند به باغ ارم سید سجّاد

 

با سجدۀ خود دم ز خدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

تنها نه همین مصحف ایمان و دعا اوست

 

تفسیرگر نهضت خونین بلا اوست

 

هرچند مکّدر شده این آینه، اما

 

آئینۀ نور سفر کرب وبلا اوست

 

ازکرب وبلا تا سفر شام و مدینه

 

پیغامبر نهضت خون شهدا اوست

 

با اشک به روی پر پروانه نوشتند

 

پروانۀ پرسوختۀ شمع هُدا اوست

 

امروز «وفائی» همۀ سجده گذاران

 

گفتند که دانید چرا عبد خدا اوست

 

با سجدۀ خود دم زخدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد


تعداد بازديد : 240
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:42
نویسنده:
نظرات(0)
محمود ژولیده امام سجاد(ع)-مدح و ولادت تا دل غم زده از هجر به فریاد آمد نوری از سینهٴ جانسوز به ا

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 


 

تا دل غم زده از هجر به فریاد آمد

 

نوری از سینهٴ جانسوز به امداد آمد

 

عشق مشغول ثناخوانی اربابش بود

 

خبر از آمدن سید الاوتاد آمد

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

 

آن شب ناب که با مژده میلاد آمد

 

طلب مغفرت از کوی خدا میکردم

 

بخشش دست کریمانهٴ سجاد آمد

 

به تماشای حرم باغ بهشت آمده بود

 

که از آن باغ جنان شاخه شمشاد آمد

 

گرد او حور و ملک شاد به هم می‌گفتند

 

که در این ماه نبی افضل اعیاد آمد

 

حرم سبط نبی عاطفه باران شده بود

 

گوئیا فاطمه هم دیدن نوزاد آمد

 

خنده از خندهٴ ارباب ندیدم خوشتر

 

که در آغوش پدر زینب عبّاد آمد

 

تابش نور امامت ز جمالش پیداست

 

به حسین ابن علی افضل اولاد آمد

 

تا در آن لحظه به هم چشم دو رهبر وا شد

 

افق قافله کرب و بلا پیدا شد

 

ای همه عمر و همه روز و شبت عرفانی

 

وی که از بیم خدا سجدهٴ تو طولانی

 

تو همان ناطق قرآنی و قرآن صامت

 

همه دم بر لب تو زمزمهٴ قرآنی

 

این صحیفه است زبور تو و اخت القرآن

 

خطبه‌های تو گواه سخن طوفانی

 

بنده آزاد مکن، ما همه در بند توایم

 

گول نعمت نخورد بنده رود مهمانی

 

عرب از دودهٴ تو فخر به عالم دارد

 

عجم از تیره تو شد نسبش رحمانی

 

مادر توست پس از فاطمه ام السُعداء

 

پدرت یثربی و مادر تو ایرانی

 

شهربانو که به او فاطمه فرمود عروس

 

دومین ام الائمه ست همین ایرانی 

 

هر کسی راه به درگاه که پیدا نکند

 

مام پاکیزهٴ تو داشت عجب ایمانی

 

نوه حیدر کرار که ایرانی شد

 

کشور ما شده از اصل و نسب ربانی

 

کشور ما که به فامیلی تان مفتخر است

 

خاک این خطه به درگاه رضا معتبر است  

نه فقط سلطنت عشق تو محدود مجاز

 

که دو عالم به تولای تو باشد ممتاز

 

دو جهان صنعت دستان کریمانهٴ توست

 

ما تهی دست و به دستان تو داریم نیاز

 

ای تبری ز عدوی تو همه شرط عمل

 

وی تولای تو امضای قبولی نماز

 

یونس از ترک ولای تو به ظلمت محبوس

 

ماهی از بحر به لبیک تو دارد آواز

 

مرغ خوش لهجه ز شیدایی تو می خواند

 

نفس باد صبا از تو کند عشوهٴ ناز

 

ابر و باد و مه و خورشید به فرمان تواند

 

بارش ابر به دستور تو برگردد باز

 

نه ملک هستی و طاووس نه داری پر و بال

 

لیک هرگاه بخواهی بنمایی پرواز

 

نه زمان مانع فرمان تو باشد نه مکان

 

گُل ز تصویر درآری چو کنی دست دراز

 

این همه نصّ امامت به نهان است و عیان

 

چه نیاز است که تکرار نمایی اعجاز

 

گِل ما ساخته نور اضافات شماست

 

دل ما منبع سرشار افاضات شماست

 

آسمان بی نفس گرم تو احیا نشود

 

عرش و کرسی و فلک جز به تو برپا نشود

 

قلم و لوح به دستان تو عادت دارند

 

حکم جبریل ملک جز به تو امضا نشود

 

پسر فاطمه‌ای، تا تو نخواهی هرگز

 

پسر مریم عمران که مسیحا نشود

 

ای عبادات تو مصداق عبادات علی

 

بی عبادات تو محراب مصلا نشود

 

سوز دل اشک سحر حال مناجات ز توست

 

سفره ذکر دعا بی تو مهیا نشود

 

اولین روضه، پس از کرب و بلا کار تو بود

 

پرچم روضه که بی اذن تو برپا نشود

 

تا چهل سال فقط کار تو گرییدن بود

 

نهضت سرخ به جز اشک تو ابقا نشود

 

شام از خطبهٴ غرای تو شد شام خراب

 

غل و زنجیر که مانع به تولا نشود

 

پیشمرگ تو علی اکبر و عباس تواند

 

بی علمداری تو قافله برجا نشود

 

زینب آمادهٴ فرمانبری حضرت توست

 

دولت مهدی زهرا ثمر نهضت توست


تعداد بازديد : 215
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:41
نویسنده:
نظرات(0)
غلامرضا سازگار امام سجاد(ع)-ولادت محیط نـور را نـور آفریدند سپاه شور را شور آفریدنـد به خورشید

امام سجاد(ع)-ولادت

 


 

محیط نـور را نـور آفریدند

 

سپاه شور را شور آفریدنـد

 

به خورشید ولایت ماه دادند

 

بگو نورِ علی‌ نـور آفریدنـد

 

سپهر امشب زند بر خاک، زانو

 

مَلَک خوانـد ثنـای شهربانـو

 

خدا امشب ولیّش را ولی داد

 

جمالی منجلی نوری جلی داد

 

حسین بن علی چشم تو روشن

 

که امشب بر تو ذات حق علی داد

 

شب وجد امـام عالـمین است

 

که میلاد علی ابن الحسین است

 

جمالِ بی مثالِ داور است ایـن

 

به خَلق و خُلق و خو پیغمبر است این

 

حسن زادی، حسین آورده‌ای، یا

 

امیرالمؤمنین دیگر است ایـن

 

بـه چشم نـور از او نـور بارد

 

جمـال چـارده معصـوم دارد

 

به مولا جلوۀ مولا مبارک

 

جمال ربی‌الاعلی مبارک

 

امام چارم آوردی بـه دنیا

 

عروس حضرت زهرا مبارک

 

عبادت‌های حیدر یـاد آمد

 

که عید حضرت سجاد آمـد

 

به چشمم نور مطلق آفریدند

 

بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند

 

یقین بـاشد مرا امشب دوباره

 

بـه سر شور فرزدق آفریـدند

 

سرشک شوق ریزد از دو عینم

 

که مداح عـلی ابـن الحسینم  

به صورت حُسنِ صورت آفرینش

 

ز صورت آفریـنش، آفریـنش

 

فلک خواند به لب عین الحیاتش

 

ملک گوید به رخ حقّ الیقینش

 

کلام وحی ریـزد از دهـانش

 

دعا گل بوسه گیرد از لبانش

 

خدا مشتاق یارب یارب اوست

 

سحر دلـدادۀ ذکر شب اوست

 

کلـیم الله مـدهوش تکـلّم

 

مسیحا زندۀ لعل لب اوست

 

عبادت بوسه گیرد از جبینش

 

خدا فرموده زین‌العابـدینش

 

ولایت تشنۀ جـام ولایـش

 

همه دل‌هاست، دشت کربلایش

 

چهل پرواز از گودال تا شام

 

چهل معراج تا طشتِ طلایش

 

سفر از کبریـا تـا کبریا داشت

 

عروجی همچو ختم‌الانبیا داشت

 

بـه خلقت در اسارت مقتدایی

 

کند در بنـدگی کار خدائـی

 

کند روز اسارت دست بسته

 

ز کار عالمی مشکل گشائی

 

فراز نـاقـۀ اوج اقتـدارش

 

زبان هنگام خطبه ذوالفقارش

 

کلامش همچو آیات شریفه

 

حماسه، روشنی، حکمت، لطیفه

 

بـه دریـای دلِ اهلِ تـولّا

 

گهر جاری است از متن صحیفه

 

دعای اوست وحی آسمانـی

 

معانی در معانی در معانـی

 

الا سیر عروجت تا سحرگاه

 

من الله و الی الله و مـع الله

 

نهان از چشم‌ها اسرار خود را

 

علی با چاه می‌گفت و تو با ماه

 

تـو قرآنی تـو ایمانی تـو دینی

 

تـو سر تـا پـا امیرالمؤمنینی

 

مزارت بیت قرب داور ماست

 

بقیعت کربـلای دیـگر ماست

 

به معراج عروج از خویش تا دوست

 

تـولای شما بـال و پـر ماست

 

به "میثم" از ازل شد این عنایت

 

که بـا مهر شما گردد هـدایت


تعداد بازديد : 440
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 23:40
نویسنده:
نظرات(0)
حامد اهور امام سجاد(ع)-مناجات چشمان منتظر خورشید، با خنده های تو می خندد آه ای تبسم روحانی، هس

 

امام سجاد(ع)-مناجات

 

 

 

چشمان منتظر خورشید، با خنده های تو می خندد

 

آه ای تبسم روحانی، هستی به پای تو می خندد

 

با واژه های گل و لبخند، دارد لب پدرت پیوند

 

باران بوسه که می گیرد، بابا برای تو می خندد

 

بانوی شهر خدا حالا، در بر گرفته مسیحش را

 

دستان منتظر باران، با ربنای تو می خندد

 

می آیی از گل و فروردین، از نص واقعه ای شیرین

 

آری صحیفه ی هفت اقلیم، با هر دعای تو می خندد

 

ای پیر وصل مناجاتی، ای آنکه قبله ی حاجاتی

 

در هر فراز مناجاتت، گویی خدای تو می خندد

 

ای روح سجده، دل محراب، در حسرت قدمت بی تاب

 

آری نسیم اجابت در، زلف رهای تو می خندد

 

هرچند اهل زمین بودم، هرچند خاک نشین بودم

 

هربار گریه شدم دیدم، دست عطای تو می خندد

 

یکبار دیگر از این کوچه، مثل نسیم گذر کردی

 

در صحن سینه ی مشتاقم، عطر عبای تو می خندد

 

این شعر هجرت من بوده، از مروه ای نفس آلوده

 

در چشمهای زلال بیت، دارد صفای تو می خندد


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 17:36
نویسنده:
نظرات(0)
يا امام سجاد(ع) امشب قشنگترین شب لیلایی خداست جشن تولد گل زهرایی خداست باشدسرشت او ز تجلای

 

      يا امام سجاد(ع)

امشب قشنگترین شب لیلایی خداست

جشن تولد گل زهرایی خداست

باشدسرشت او ز تجلای نور حق

زیباترین تجسم زیبایی خداست

تقوا و زهد و معرفت او زبان زد است

او بهترین نمونه ی شیدایی خداست

وقتی تمام هستی سالار زینب است

معلوم میشود همه دارایی خداست

 

آئینه ی تمام نمای خدا شده

روح دعای ما سر سجاده ها شده

 

ای منتهای غایت ما ، بی کران تویی

محبوب قلب فاطمه ی مهربان تویی

روزی ما ز دست کریمانه ی شماست

روزی دِهِ تمام زمین و زمان تویی

ای نور چشم حضرت آقای کربلا

بعد از حسین دلبر دیوانگان تویی

این افتخار ماست که فامیلتان شدیم

پس شاهزاده ی همه ایرانیان تویی

 

دلداه ایم و منتظر دلبریتان

یک روز هم بیا وطن مادریتان

 

رزق تمام عالمیان در دعای تو

ما زنده ایم به برکت یا ربنای تو

روح الامین گدای در خانه ی شماست

از آن زمان که گشته دلش آشنای تو

بر روی گونه ی تو ملک بوسه میزند

دل میبرد تبسمت از عمه های تو

آقا چقدر شبیه عمو جانتان شدی

جان جهان فدای تو و بچه های تو

 

بعد از علی اکبر آقا تو ارشدی

ای دومین علی حسینی خوش آمدی

 

ای روضه خوان اول کرب و بلا بخوان

ای غصه دار حضرت خون خدا بخوان

از تشنگی و قحطی آب و عطش بگو

از شدت گرسنگی بچه ها بخوان

از آن غروب روز ده سال شصت و یک

آتش کشیدن حرم و خیمه ها بخوان

از داغ های داغ دل عمه جانمان

هجده سر سواره ي بر نیزه ها بخوان

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

ازپاره پاره پیکر و چند بوریا بخوان

 

ازهرکجا بخوان ولی آقای روضه خوان

از کوچه ی یهودی شام بلا نخوان

(عليرضا خاكساري)


تعداد بازديد : 163
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 17:32
نویسنده:
نظرات(0)
يا امام سجاد(ع) اي انيس قديمي دلها آفتاب بلند ناپيدا تا خدا ميبرد دلِ ما را پَر ِ سجاده هاي سب

  يا امام سجاد(ع)

اي انيس قديمي دلها

آفتاب بلند ناپيدا

تا خدا ميبرد دلِ ما را

پَر ِ سجاده هاي سبز شما

من كجا و غبار مقدمتان

تو كجا، كوچه هاي اين دنيا

من كي ام از قبيله ي مجنون

تو ولي از عشيره ي ليلا

من كي ام بي زبان ترين مردم

تو خداي بلاغتي اما

 

نفسي دِه كه از تو دم بزنم

بال در صحن اين حرم بزنم

 

آسمان موج شد تلاطم كرد

كه خدا جلوه بين مردم كرد

آسمان جاي خود از اين محشر

عرش هم دست و پاي خود گم كرد

عرش هم جاي خود خدا خنديد

لحظه اي كه لبت تبسم كرد

آب با نيت دو ركعتِ عشق

با غبار شما تيمم كرد

همه ديدند با دوچشمانت

چشم هاي پدر تكلم كرد

 

خانه ات قبله ي غريبان است

پايتختت تمام ايران است

 

اي سراپاي تو مثال حسين

دومين مرتضاي آل حسين

روي دوش تو گيسوان علي

كنج لبهاي توست خال حسين

با تماشاي تو به سر ميشد

شب و روز تمام سال حسين

خنده اي كن كه در تو گُل كرده

همه زيبايي جمال حسين

سير ميديد چهره ات را عشق

به سرش بود اگر خيال حسين

 

شور آب آور حسين هستي

دومين حيدر حسين هستي

 

سرخوش از بانگ اين طرب هستيم

مست شيرين ترين رطب هستيم

مثل موسيقي ِ شگفت بهار

نغمه هايي به روي لب هستيم

شجره نامه اي اگر داريم

همگي بر تو منتسب هستيم

ما همه خانه زاده تو يعني

همه ي ما از اين نسب هستيم

 

شكر حق ما ز آستان توايم

همگي از نوادگان توايم

 

به علي رفته اي غديري تو

نه فقط شير ،شيرگيري تو

اذن اگر داشتي عيان ميشد

مثل عباس بي نظيري تو

هم ركابِ علي اكبرها

هم خروش سفير تيري تو

شوره زاريم و خشكسال اما

چشمه ي روشن كويري تو

رشته هاي قنات ميجوشد

از قنوتت چه آبگيري تو

خوش به حال دو دست خالي ما

لحظه هايي كه دستگيري تو

 

با حضورت غم پدر سر شد

كربلا با تو كربلاتر شد

 

به دلت داغ مادرت افتاد

شعله بر باغ پرپرت افتاد

كربلا شد مدينه وقتي كه

رَدِ زنجير بر پرت افتاد

بين خيمه تو بودي و بابا

از سر زين برابرت افتاد

بين خيمه تو بودي اما آن

شعله بر روي پيكرت افتاد

چقدر سنگ و خاك و خاكستر

از سر بام بر سرت افتاد

ناله ات بين شام ميپيچيد

عمه آتش به معجرت افتاد

 

گرچه بالت اسير سلسله بود

قاتلت خنده هاي حرمله بود

(حسن لطفي)


تعداد بازديد : 415
سه شنبه 06 تیر 1391 ساعت: 17:27
نویسنده:
نظرات(0)
یوسف رحیمی امام حسین-امام سجاد-حضرت عباس(علیهم السلام)-ولادت ماه عشق است ماه عشاق است ماه دل ه

 

امام حسین-امام سجاد-حضرت عباس(علیهم السلام)-ولادت

 

 

 

ماه عشق است ماه عشاق است

 

ماه دل های مست و مشتاق است

 

درِ میخانه‌ی کرم شد باز

 

الدخیل، این حریمِ رزاق است

 

ریزه خوارش فقط نه اهل زمین

 

جرعه نوشش تمام آفاق است

 

بی حساب است فضل این ساقی

 

شب جود و سخا و انفاق است

 

بین دل های بیدلان امشب

 

با سر زلف یار میثاق است

 

شب زلف مجعدش «والّیل»

 

صبح چشمش به عالم اشراق است

 

«قبره فی قلوب من والاه»

 

حرمش قبله گاه عشاق است

 

ماه شعبان رسید! ماه سه ماه

 

کربلا می رویم! بسم الله 

 

السلام ای پناه مُلک و مکان

 

در ید قدرتت عنان جهان

 

رفته قنداقه ات به عرش خدا

 

تشنۀ پای بوسی‌ات همگان

 

در طوافت قیامتی شده است

 

می ‌رسد هر فرشته با هیجان

 

پَر قنداقة تو می‌ بخشد

 

پر و بالی به فطرسِ نگران

 

از سر زلف عنبر افشانت

 

سدرة المنتهی گرفته ضمان

 

عطر و بوی ملیح پیرهنت

 

مانده در خاطر نسیم جنان

 

بوسه می چیند از لب تو رسول

 

رحمت واسعه گشوده دهان

 

از سر انگشت پاک مصطفوی

 

جرعه جرعه بنوش شیرۀ جان

 

خواند جدت «حسینُ منّی» را

 

«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان

 

با تو جود و شجاعت نبوی‌ست

 

ای شکوه حماسه های عیان

 

در نمازت شبیه فاطمه ای

 

بین میدان علی ست جلوه کنان

 

چشم‌های تو مرز خوف و رجاست

 

قَهر و مِهر تو آتش است و امان

 

رحمت محض! یا ابا الأیتام!

 

پدری کن برای عالمیان

 

ای که آقائی تو بی حد است

 

باز ما را به کربلا برسان

 

شب جمعه شمیم سیب حرم

 

منتشر می شود کران به کران

 

روضه هایت بهشت اهل ولاست

 

چشم ما چشمه های کوثر آن

 

«وَ مِنَ الماءِ کُلُّ شَیءٍ حَیّ»

 

اشک ها از غمت همیشه روان

 

السلام ای شهید روز دهم

 

السلام ای امام تشنه لبان

 

تا ابد در فراز پرچم توست

 

خون سرخت همیشه در جَرَیان

 

کربلای تو از ازل بوده‌

 

مبدأ حرکت زمین و زمان

 

شب سوم رسیده‌ای، ای ماه!

 

السلام علیک ثارالله  

السلام ای نگین عرش برین

 

ماه بالا بلندِ ام بنین

 

گره از گیسوان خود مگشا

 

هر سر موی توست حبل متین

 

جذبه های نگاه هاشمی ات

 

ماه را می کشد به سوی زمین

 

عبد صالح! مواسی لله!

 

پدر فضل! روح حق و یقین!

 

به حضورت گشوده دست، فلک

 

به قدوم تو سوده عرش، جبین

 

وقت هوهوی ذوالفقار علی ست

 

به روی مرکب حماسه نشین

 

می شود با اشارۀ‌ تو دو نیم

 

هر کسی آید از یسار و یمین

 

زینبت «إن یکاد» می خواند

 

آسمان محو هیبت تو! ببین

 

کاشف الکرب اهل بیت نبی!

 

بازوان تواند حصن حصین

 

ماه من بازوی رشید تو را

 

که برافراشته است بیرق دین

 

زده بوسه علی به گریه چنان

 

بوسه ها چید از آن حسین چنین

 

نقش باب الحوائجی داری

 

به روی بازویت شبیه نگین

 

سائلان تو بی شمارند و...

 

گوشه چشمی به ما! بس است همین

 

شب جود و کرامت و بذل است

 

شب چارم شب اباالفضل است

 

السلام ای حقیقت جاری

 

روح تقوا و زهد بیداری

 

سید السّاجدین شهر رسول

 

عبد مسکین حضرت باری

 

روزهایت مجاهدت، ایثار

 

نیمه شب هات بخشش و یاری

 

در مناجاتت ای صحیفۀ نور

 

آیه آیه زبور می باری

 

همه مجذوب ربنای تواند

 

محو این سیر و این سبکباری

 

گوش کن این صدای داوود است

 

که به شوق تو می شود قاری

 

پا برهنه به حجّ که می آیی

 

کعبه را هم به وجد می آری

 

در شکوه و حماسه بی مثلی

 

خطبه هایت زبانزدند آری

 

واژه های تو تیغ برّانند

 

ثانی حیدری و کراری

 

شام و کوفه به لرزه افتادند

 

سرنگون پایۀ ستمکاری

 

در مصاف تو سهم دشمن دون

 

چیست غیر از مذلت و خواری

 

وارث عزت و سخای حسین

 

ای که بعد از عمو، علمداری

 

به محبان خود نظر فرما

 

بیشتر موقع گرفتاری

 

رو سیاهی من گذشت از حدّ

 

تو برایم مگر کُنی کاری

 

در نماز شبت دعایم کن

 

تو عزیزی تو آبروداری

 

دلم از بند هر غم آزاد است

 

شافع من امام سجاد است

 

شد روا حاجت همه، ما! نه

 

کربلا شد نصیب ما یا نه؟

 

رزق شش‌گوشه می‌ دهند امشب

 

کِی شنیده گدا ز آقا: نه

 

کربلا رفته در شب جمعه

 

می شناسد مگر سر از پا؟ نه

 

کربلا می روی بخوان روضه

 

روضه های جوان لیلا، نه

 

زخم ها التیام پیدا کرد

 

زخم فرق دوتای سقا، نه

 

التیامِ دمادمِ سیلی

 

می دهد فرصت تماشا؟ نه

 

از شب خیزران مگر مانده

 

لب و دندان برای بابا؟ نه

 

زینب است و نوای جان کاهش

 

ذکر أین بقیة اللهش


تعداد بازديد : 133
جمعه 02 تیر 1391 ساعت: 15:15
نویسنده:
نظرات(0)
رحمان نوازنی امام سجاد(ع)-مدح و ولادت سلام عطر خوش دلپذیر سجاده سلام دلبر سجده، امیر سجاده سلام

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 


 

سلام عطر خوش دلپذیر سجاده

 

سلام دلبر سجده، امیر سجاده

 

سلام سفرۀ پر نعمت دعا خوانی

 

سلام سفرۀ مهمان پذیر سجاده

 

سلام تازهٔ شعر و شعور و احساسم 

 

سلام تازه مریدی به پیر سجاده

 

چقدر دست مرام من از تو خالی شد

 

شبی که دور شدم از مسیر سجاده

 

پیاده می شوم این جا کنار اشکم تا 

 

بیفتم از سر خجلت به زیر سجاده

 

و یطعمون علی حبه شما هستید

 

منم یتیم و فقیر و اسیر سجاده

 

منم فقیر شما یک عطا به من بدهید

 

مرا اسیر کنید و خدا به من بدهید

 

شبی كه مثل همیشه خدا تو را می دید

 

و داشت عرش نمازت ستاره می بارید -

 

چقدر حجم حضورت وسیع و ناپیدا 

 

که لحظه لحظه در آن جز خدا نمی گنجید

 

همان شب از نفس سجده های پر نورت 

 

که داشت قامت ابلیس روح می لرزید

 

به شکل افعی خشمی در آمد و آمد

 

به گرد پای حضور تو داشت می چرخید

 

و نیش هم زد و تا از حضور درآیی

 

ولی چگونه شود نور منفک از خورشید

 

تو هم علیِّ خدایی و محو محو خدا 

 

که تیر و نیش ندارد به عشق تو تردید

 

و ناگهان پس از آن اتفاق رویایی

 

عبای سبز خودش را خدا به تو بخشید

 

چنان به رحمت خود موج زد به خاطر تو

 

که بر سواحل پیشانیت صدف پاشید

 

و بعد روی صدف ها به رنگ آب نوشت

 

از این به بعد شما زین العابدین هستید

 

از این به بعد نه، از قبل عالم ذر بود

 

که سجده های تو در ساق عرش محشر بود

 

بهشت قطعه ای از تربت زمینت بود

 

و عرش آینه ای از دل یقینت بود

 

فرات کوفی، ابوحمزۀ ثمالی ها

 

زیاد از این صُلَحا توی آستینت بود

 

صدای آیۀ ترتیل تو که می آمد

 

خدا هم عاشق اصوات دلنشینت بود

 

هزار رکعت، هر شب نماز می خواندی

 

نماز یکسره مهمان شب نشینت بود

 

هزار دسته ملک در صف عبادت تو

 

گدای روز و شب زین العابدینت بود

 

همیشه خاطره عمه در دلت می سوخت

 

و عکس قافله در چشم نازنینت بود

 

در آن غروب که عمه اسیر اعدا شد

 

دل تو خون و شد و سجاده تو دریا شد

 

چقدر آیه بریزد خدا به نام شما

 

چقدر معرفت آرد همین سلام شما

 

مرورتان به خدا از همیشه تازه تر است 

 

برای هر که بخواند به احترام شما

 

کنار جادۀ دنیا پیاده گردیدم

 

فقط برای عبودیت مقام شما

 

به احترام شما از خدا طلب کردم

 

مرا برد به بهشت پر از کلام شما 

 

کنار مادرتان هم غذا نمی خوردید

 

چقدر درس ادب دارد این مرام شما

 

اگر کرامت عالم به دست های شماست

 

منم گدای شما و منم گدای شما

 

منم گدای شما و گدای مادرتان

 

منم شوم فدای شما و فدای مادرتان

 

رسیده اید از آن سوی باور ایمان

 

به روی دوش گرفتید سورۀ انسان

 

منم که سورۀ افتاده از نگاه توام

 

منم که دور شدم از نگاه الرحمان

 

چه می شود که نگاهی به ما کنید آقا

 

که اسم ما بخورد بر کتیبۀ باران

 

که یک نفس بزنی تا دلم بهشت شود

 

که یک نفس بزنی تا دلم بگیرد جان

 

صحیفه های دعا را به من بیاموزان

 

که از دل کلماتت در آورم قرآن

 

خدا که اسم تو را یاد داد بر آدم

 

منم صدات زدم، صدا زدم با آن –

 

دو اسم ناز و قشنگت یکی به نام علی

 

یکی به نام حسین، یابن سید العطشان

 

علی ترین پسر کربلا نگاهم کن

 

مرا ستاره ستاره اسیر ماهم کن

 

در آن غروب که مقتل پر از کبوتر بود

 

پر از تهاجم تیر و سنان و خنجر بود

 

در آن غروب که چادر ز خیمه ها افتاد

 

و دشت پر شده از ناله های معجر بود

 

در آن غروب که عمه کبود و نیلی شد

 

و دست و بازویش از تازیانه پرپر شد 

 

در آن غروب که مَشکی به آسمان می رفت

 

و روی نیزه در آن سو نگاه اصغر بود

 

در آن غروب که عمه تو را تسلی داد

 

و آتش دل او از تو نیز بدتر بود

 

در آن غروب که هر نیزه ای به سویی رفت

 

و روی نیزه که دعوا برای یک سر بود

 

در آن غروب تو در کربلا شهید شدی

 

کنار عمه به شام بلا شهید شدی

 


تعداد بازديد : 147
جمعه 02 تیر 1391 ساعت: 15:14
نویسنده:
نظرات(0)
علی اکبر لطیفیان امام سجاد(ع)-مدح و ولادت از سکوتم صدا درست کنید ذکر یا ربنا درست کنید ببرید و

 

امام سجاد(ع)-مدح و ولادت

 


 

از سکوتم صدا درست کنید

 

ذکر یا ربنا درست کنید

 

ببرید و بیاورید مرا

 

بلکه از من گدا درست کنید

 

در دلم گر بناست خانه کنید

 

اول این خانه را درست کنید

 

می شود سنگ دستتان بدهم

 

میشود که طلا درست کنید

 

هر چه میل شماست تسلیمیم 

 

یا خرابم و یا درست کنید

 

فقر ما را کسی درست نکرد

 

ای کریمان شما درست کنید

 

شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت

 

می نشینم تا، درست کنید 

 

بعد از آن که مدینه ام بردید

 

سفر کربلا درست کنید

 

از لب ما دعا نمی افتد

 

کربلا، کربلا نمی افتد

 

این قبیله همه شبیه هم اند 

 

این کرم زاده ها چه با کرم اند

 

چه نیازی است تا بزرگ شوند

 

در همان کودکی مسیح دم اند

 

زنده ام می کنند مثل مسیح

 

بر تن مرده ام اگر بدمند

 

همه آماده ی بلا هستند

 

جاده های عروج، پیچ و خم اند 

 

عاشقان بیشتر پی نامند

 

عاشقانی که عاشقند کم اند

 

عاشقان در نگاه آل علی

 

گر اسیرند باز محترم اند

 

دختران قبیله های عرب

 

خادم شهربانوی عجم اند

 

عجمی کرده اند جانان را

 

آبرو داده اند ایران را  

ای مناجات تا خدا رفته

 

عرش را تا به انتها رفته

 

کیسه کیسه به شانه نان برده

 

خانه خانه سوی گدا رفته

 

بی تو معراج هم کسی برود

 

بی وضو محضر خدا رفته

 

بس که در حال سجده افتاده 

 

رنگ پیشانی شما رفته

 

برکت می رسد، غلامت اگر...

 

سر سجاده ی دعا رفته

 

محمل ما به گِل فرو رفته

 

محمل ما شکسته وا رفته

 

چاره ای کن برای ما ور نه

 

رمضان، آبروی ما رفته

 

آبرو دار پنجم شعبان

 

دارد از راه می رسد رمضان

 

ای مناجاتی سرای حسین! 

 

ذکر آمین ربنای حسین

 

ای تمام صحیفه ات شرحِ

 

آخرین ناله و دعای حسین

 

مقتل تو صحیفه ات باشد

 

داده ای شرح کربلای حسین

 

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

 

تا اقامه کنیم عزای حسین

 

به زبانِ دعا بیان کردی

 

چه کشیدند بچه های حسین

 

آه تیر سه شعبه و حلق

 

طفل معصوم بی خطای حسین

 

الامان از حکایت زینب

 

وای از روز ماجرای حسین

 

چقدر کریه می کنی یعقوب

 

مژه ات ریخته برای حسین

 

بعد از آن که بدن مرتب شد

 

سر بنه روی بوریای حسین

 

روی قبرش نوشتی یا مظلوم

 

لک روحی فدا اباالمهموم


تعداد بازديد : 149
جمعه 02 تیر 1391 ساعت: 15:13
نویسنده:
نظرات(0)
یوسف رحیمی امام سجاد(ع)-ولادت نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو چه شکوهی ست در این زندگی ساده ت

امام سجاد(ع)-ولادت

 

 

 

نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

 

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو

 

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

 

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌ی تو

 

زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند

 

از زلالی می و روشنی باده‌ی تو

 

هر کسی معجزه‌ی چشم تو را باور کرد

 

می شود بنده ولی بنده‌ی آزاده‌ی تو

 

با کرامات نگاهت دل هر عاشق را

 

می برد سمت خدا روشنی جاده‌ی تو

 

آمدی تا به جهان نور یقین برگردد

 

نور ایمان و سعادت به زمین برگردد

 

مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد

 

دیده‌ی روشن تو رحمت باران دارد

 

کعبه بر شانه‌ی لطف تو توکل کرده

 

با نفس های مسیحایی تو جان دارد

 

مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را

 

ور نه بی مرحمتت قامت لرزان دارد

 

هر کسی در دل او نور ولایت جاری ست

 

به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد

 

از نگاهت همه اعجاز و یقین می بارد

 

چشمهایت چقدر تازه مسلمان دارد

 

آیه آیه کلمات تو همه روشنی اند

 

خط به خط مصحف تو جلوه‌ی قرآن دارد

 

لحظاتت همه از نور خدا لبریزند

 

مگر این شوق الهی تو پایان دارد

 

شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده

 

در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده 

با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد

 

عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد

 

بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را

 

سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد

 

تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم

 

رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد

 

تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن

 

عشق از گوشه‌ی چشمان تو پا می گیرد

 

آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم

 

عاقبت تذکره‌ی کرب و بلا می گیرد

 

بانی روضه‌ی اربابی و باران باران

 

چشمم از محضر تو اذن بکا می گیرد

 

از تو بر گردن اسلام چه دِیْنی مانده

 

با فداکاری تو شور حسینی مانده

 

رهبر جان به کف اهل ولایی آقا

 

مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا

 

به تو و عزت و ایثار و شکوهت سوگند

 

علم افراشته‌ی خون خدایی آقا

 

بیرق نهضت ارباب به روی دوشت

 

وارث سرخی خون شهدایی آقا

 

خطبه‌ی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند

 

دشمن تو نبرد راه به جایی آقا

 

کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی

 

همه دیدند که مصباح هدایی آقا

 

مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد

 

راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا

 

دیده‌ی غرق به خون تو گواهی داده

 

تو عزادار چهل سال منایی آقا

 

اشک هم از غم چشمان تو خون می‌گرید

 

زائر جان به لب کرب و بلایی آقا

 

چشم های تو از آن ظهر قیامت می خواند

 

دم بدم در همه جا داشت مصیبت می خواند

 

غربت و بی کسی قافله یادت مانده

 

شام اندوه و شب هلهله یادت مانده

 

خار غم چشم تو را باز نشانده در خون

 

پای زخمی و پر از آبله یادت مانده

 

در خرابه تو هم از پای نشستی آخر

 

قامت خم شده‌ی نافله یادت مانده

 

زخم بی مرهم چل روز اسارت آقا

 

سالها سلسله در سلسله یادت مانده

 

سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده

 

تلخی طعنه‌ی صد حرمله یادت مانده

 

قاتلت درد و غم و بی کسی عاشوراست

 

سالیانی ست دل زخمی ات ارباً ارباست


تعداد بازديد : 101
جمعه 02 تیر 1391 ساعت: 15:13
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 7
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف